جدول جو
جدول جو

معنی په هایتن - جستجوی لغت در جدول جو

په هایتن
باز کردن، باز گشودن
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

سرمازدگی و یا از گرما سوختن
فرهنگ گویش مازندرانی
پرواز کردن، از خوشحالی در پوست نگنجیدن
فرهنگ گویش مازندرانی
آویزان کردن
فرهنگ گویش مازندرانی
در کنار خود جا دادن، مورد حمایت قرار دادن، در آغوش گرفتن
فرهنگ گویش مازندرانی
فشردن
فرهنگ گویش مازندرانی
ترسیدن، به علت ترس از جای بستن
فرهنگ گویش مازندرانی
جرات پیدا کردن، به دل گرفتن، ناراحت شدن، پر رو شدن، مداخله ی بی جا کردن
فرهنگ گویش مازندرانی
مماس شدن، برخورد کردن
فرهنگ گویش مازندرانی
تحت فشار قرار گرفتن، فشار آوردن، در تنگنا قرار دادن
فرهنگ گویش مازندرانی
تحت فشار قرار گرفتن، فشار آوردن، در تنگنا قرار دادن
فرهنگ گویش مازندرانی
آتش گرفتن
فرهنگ گویش مازندرانی
پیچیده شدن، پیچ خوردن
فرهنگ گویش مازندرانی
خود را عقب کشیدن، عقب نشینی کردن
فرهنگ گویش مازندرانی
پی گیری کردن، از هم گشودن، باز کردن چیز بافته شده
فرهنگ گویش مازندرانی
به پشت افتادن، سقوط ناگهانی از شنیدن خبری هولناک
فرهنگ گویش مازندرانی
پناه گرفتن، پناه جستن، کناره گرفتن
فرهنگ گویش مازندرانی
پرگرفته، پرواز کرده
فرهنگ گویش مازندرانی
پریدن، پرواز کردن، فرار کردن
فرهنگ گویش مازندرانی
به زمین خوردن، ورشکست شدن، مرحله ای ابتدایی نشستن برف بر
فرهنگ گویش مازندرانی
جواب مثبت گرفتن در خواستگاری
فرهنگ گویش مازندرانی
مماس شدن، تکیه دادن، ته گرفتن، بلند کردن، شالوده ریختن
فرهنگ گویش مازندرانی
درهم رفتن گوسفندان، حالتی که گوسفندان به صورت فشرده گردهم
فرهنگ گویش مازندرانی
باز کردن، جمع نمودن، برچیدن
فرهنگ گویش مازندرانی